پسر خردسالی که جان مادرش را نجات داد/تماس اضطراری با اورژانس
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۹۶۴۲۰
شب گذشته «دعوت» در بیستو نهمین برنامه میزبان یاسر حقانی رضایی، همسرش پریسا محمدی و پسرش علیرضا بود.
خبرگزاری میزان - شب گذشته «دعوت» در بیستو نهمین برنامه میزبان یاسر حقانی رضایی، همسرش پریسا محمدی و پسرش علیرضا بود؛ علیرضا همان پسربچهای است که چندی پیش صدای تماس او با اورژانس برای نجات جان مادرش در فضای مجازی منتشر شده بود؛ در ابتدای برنامه مادر علیرضا از نحوه آشنایی خود با همسرش گفت و بیان کرد: ۱۹ ساله بودم و در یک دفتر بیمه کار میکردم که با همسرم آشنا شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه داد: از ۱۳ سالگی متوجه شدم دیابت نوع یک دارم؛ هرکس به خواستگاریام میآمد بعد از اطلاع از بیماریام میرفت؛ آنها این موضوع را به نوعی ننگ میدانستند؛ به دلیل این بیماری خواستگاران زیادی را رد کردم.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین خبرها از معاونت سیما اینجا کلیک کنیدمادر علیرضا افزود: بعد از ازدواج با یاسر تمام پزشکان میگفتند نمیتوانم بچهدار شوم، اما یک آقای دکتری به من گفت باردار شو، اما کاملا مراقب بیماریات باش؛ بعد از اینکه متوجه شدم باردار هستم نذر کردیم به زیارت امام رضا (ع) برویم؛ خانواده یاسر هم به دلیل همین مشکلات در ابتدا با ازدواج ما مخالف بود، اما به خدا توکل کردم و تا آخر بارداری به پزشک مراجعه نکردم.
در ادامه یاسر گفت: زمانی که از همسرم خواستگاری کردم به من گفت دیابت دارم و من هم گفتم داری که داری! من میخواهم با تو زندگی کنم، چه یک سال و چه ده سال و بیشتر. بهترین لحظه زندگی ما به دنیا آمدن علیرضا پسرمان بوده است.
یاسر به ماجرای تماس علیرضا با اورژانس اشاره کرد و گفت: همیشه کنار همسرم هستم آن روز هم بودم به او گفتم صبحانهات را بخور تا من سرکارم بروم به محض اینکه من از خانه خارج میشوم او حالش بد میشود؛ ساعت ۱۱ مادرم با من تماس گرفت و ماجرا را گفت. پسرم از طریق تماس اضطراری گوشی با اورژانس تماس گرفته بود.
در این بخش صدای ضبط شده تماس علیرضا با اورژانس پخش شد؛ علیرضا در جواب سوال محمد برمایی که پرسید شماره اورژانس را از کجا بلد بودی گفت: شماره یک یک پنج؛ صد و پانزده را از پشت ماشین آمبولانس یاد گرفته بودم؛ مادرم شماره اورژانس را به من یاد داده بود. روزی که مادرم حال اش بد شد اول به خانه آقاجانم رفتم، اما آنها نبودند به خانه خودمان آمدم گفتم زنگ بزنم شاید کسی کمکمان کند.
مهناز اسحاقی کارشناس اورژانسی بود که علیرضا با او تماس گرفته و او به علیرضا کمک کرده بود؛ اسحاقی در آغاز صحبت خود بیان کرد: در مواقع حساس باید به خدا توکل کرد؛ این روزها تماس با اورژانس در سراسر کشور بسیار زیاد است. خانوادهها سعی کنند با روشهای مختلف شمارههای اضطراری را به کودکان خود یاد بدهند؛ از صدای مضطرب علیرضا متوجه شدم که او راست میگوید.
در ادامه دکتر پیرحسین کلیوند رئیس اورژانس کشور به جمع اضافه شد؛ کلیوند گفت: همکاران زحمات زیادی در اورژانس میکشند از نجات جان افراد تا انتقال اعضا برای پیوند و سایر کمکها؛ همکاران یاد گرفتهاند که نگاهشان فقط کمک و حفظ جان باشد.
در بخشی دیگر مادر علیرضا از نذر خود و بردن یک قالی به حرم امام رضا (ع) گفت که تاکنون ادا نشده است؛ اسحاقی کارمند اورژانس هم گفت در شبهای احیا آرزوهای زیادی کرده است، اما در راس آنها همیشه خواسته تا پدر و مادرش را به زیارت کربلا بفرستد؛ کلیوند بعد از شنیدن خواستههای این دو نفر قول مساعدت و برآورده کردن آرزوهای آنها را داد.
پایان بخش برنامه دیشب دعای علیرضا برای پدر و مادرش بود؛ او دعا کرد پدر و مادرش همیشه سلامت باشند.
ویژهبرنامه «دعوت» به تهیهکنندگی و کارگردانی مجتبی کشاورز، سردبیری محیا اسناوندی و حضور حجتالاسلام محمد برمایی کارشناس خانواده کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما است که امسال با حفظ رسالت ذاتی خود یعنی پرداختن به مبحث مهم خانواده و با رویکرد اصلی نگاه ویژه به خاندان و بزرگ خاندان ایرانی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز ساعت ۱۹:۱۵ پخش میشود.
انتهای پیام/
برچسب ها: اخبار تلویزیون صدا و سیما
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اخبار تلویزیون صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۹۶۴۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد
به گزارش خبرآنلاین،دقایقی بعد ناگهان صدای زن همسایه خاموش شد اما استشمام بوی شدید سوختگی که کل ساختمان را پر کرده بود همسایهها را از خانههایشان بیرون کشید.
بهدنبال بوی دود و سوختگی، آنها به طبقه سوم رسیدند و دریافتند این بو از خانه مادر و پسر میآید. بلافاصله آنها با آتشنشانی و پلیس تماس گرفتند. وقتی همسایهها پشت در خانه رسیدند پسر جوان فریاد میزد: «بروید! اگر از اینجا دور نشوید خودم را با اسید میسوزانم.»
لحظاتی بعد مأموران کلانتری وردآورد و آتشنشانی وارد محل شده و از پسر جوان خواستند تا در را باز کند. اما تهدیدهای او ادامه داشت و فریاد میزد: اگر کسی نزدیک شود خودم را با اسید میسوزانم.از آنجایی که صدایی از زن صاحبخانه به گوش نمیرسید، مأموران احتمال دادند که بلایی سر پیرزن آمده باشد.با این احتمال موضوع به بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد.
با حضور تیم جنایی در محل و پس از دقایقی صحبت با پسر جوان، او تسلیم شد و در را باز کرد. با ورود تیم جنایی به محل آنها با جسد پیرزن جلوی در آپارتمان روبهرو شدند که در حال سوختن بود. خانه بهم ریخته و کنار جسد چاقو، پیچ گوشتی و ظرفی افتاده بود که پسر جوان مدعی بود داخل آن اسید است و میخواسته با آن، خودش را بسوزاند. امدادگران آتشنشانی، بلافاصله جسد را خاموش کردند.
یکی از همسایهها در تحقیقات میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: این پسر مشکل روحی و روانی دارد و حتی مدتی هم در مرکز درمانی بستری بود. شب حادثه صدای مشاجره او و مادرش را شنیدم که مادرش میخواست او قرصهایش را بخورد اما وی امتناع میکرد.
اعتراف به قتل
پسر جوان که وضعیت روحی خوبی نداشت در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود، گفت: مادرم مدام میگفت تو دیوانهای و باید قرصهایت را بخوری. این کلمات مرا تحریک کرد. حس بدی به من دست داده بود و صداهایی میشنیدم که از من میخواست از مادرم انتقام بگیرم. وقتی داخل آشپزخانه بود به سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم. با دیدن شعلههای آتش تازه متوجه شدم که چهکار کردهام. پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با اسید خودم را بکشم. به سراغ ظرفی رفتم که داخل آن اسید بود. من نمیتوانستم بدون مادرم زندگی کنم.
در بررسی محتویات بطری، مشخص شد که داخل بطری جوهر نمک بوده اما متهم تصور میکرده که داخل آن اسید است. پسر جوان که وضعیت روحی مناسبی نداشت به دستور بازپرس جنایی بازداشت و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد.
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903295